جنبش ِواژه ی زیستـــ


امید وصل تو جانم به رقص می آرد
چو بادِ صبح
که در گردش آورد ریحان..🌿.

آخرین مطالب
  • ۱۶ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۳۴ سلام

۲ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

نیمه شب 25 شعبان هست. نشستم و کتاب کهکشان نیستی رو می خونم. در جایی از کتاب آیت الله قاضی توصیه می کنن که اگر دنیا و آخرت می خوای نماز شب بخون. ثواب نماز شب خوندن رو سرچ می کنم. همزمان که سرچ می کنم یاد چند شب پیش می افتم. وقتایی که دلم میخواد حرف خاص خدا به خودمو بشنوم استخاره می کنم. به خدا گفته بودم دلم میخواد رشد کنم ولی از هر جا شروع می کنم همون اول راه کم میارم، تو بهم بگو اینبار از کجا شروع کنم. قدم اول من کجاست؟ استخاره کردم، آیه ای که اومد درباره ی پاک کردن مال از حرام بود. پیش خودم گفتم مال ما که حلاله، ما که خدایی نکرده از جای اشتباه روزی کسب نمی کنیم. بار دوم استخاره کردم؛ باز هم در رابطه با مال حرام اومد. بار سوم هم همینطور. بار چهارم هم درباره ی ربا. در حالی که ناراحت و نگران بودم یاد وام های بانکیمون افتادم. برای خونه خریدن وام های زیادی گرفته بودیم؛ همه با سود و با خوابوندن پول توی حساب. حکمش رو سرچ کردم و حرام بود. امشب که داشتم ثواب نماز شب رو سرچ می کردم ناخودآگاه یاد اون شب افتاده بودم. تو همین فکر ها بودم که چشمم به نظری که پایین مطلب بود افتاد و اشک توی چشمام جمع شد. کسی که اسمش ناشناس بود انگار برای همون لحظه ی من اون کامنتو گذاشته بود:" نماز شب با ترک گناه انجام بدید. وام هایی که سود دارند سودش از نظر مبارک امام خمینی و آیت الله بهجت حرامه."

این همه گناه، چرا بدون مقدمه رفته بود سراغ سود های بانکی. انگار داشت به من یادآوری می کرد.

با این همه نمیدونم چیکار کنم. نه توان صاف کردن این وام هارو داریم نه حتی اگه می داشتیم هم بعید میدونم همسرم راضی به انجام این کار بشه . حالا فرضا وام های خودمون تسویه بشه، خونه ی اقوام و پدرو مادرهامون چیکار کنیم؟ اون ها هم از این وام ها دارن. یعنی چیزی سر سفره شون نخوریم؟ اونقدر خودم گناهکارم که حتی جرئت نظر دادن در این باره ندارم. اونقدر خودم از جاهای مختلف دینم کم میذارم که اگه چنین چیزی رو بخوام به دیگران گوشزد کنم حق دارن اشتباهات خودم رو بهم یادآور بشن. خدایا خودت کمکم کن، نذار شرمندت باشم. 

فاطمه سین
۲۷ اسفند ۰۱ ، ۰۳:۱۹ ۱ نظر

مدت زیادیه که از فضای وبلاگ نویسی فاصله گرفتم. اما چقدر دلم تنگه برای اینجا، برای وبلاگ هایی که میخوندم و قلمشون حال روحمو خوب می‌کرد. ای کاش همچنان روزگار وبلاگ نویسی پر رونق بود. فضای بلاگ بین فضاهای مجازی مختلف، بیشترین رشد رو برای من داشته، قلم خوبی نداشتم و ندارم اما دلم میخواد دوباره وبلاگ نویسی کنم، امیدوارم که بتونم. 

اگه از خودم بخوام بگم، تو این مدت زیادی که نبودم و درست و درمون ننوشتم، کنکور انسانی دادم، رشته ی روانشناسی خوندم، آزمون استخدامی شرکت کردم، آموزگار ابتدایی شدم ، ازدواج کردمو الان، مادر یه دختر کوچولوی پنج ماهه ام.  اما همچنان در حال دست و پنجه نرم کردن با نفسی که بیشتر از قبل بر من غالبه. میشه گفت تو این مدت نسبت به قبل رشد داشتم؟ 

فاطمه سین
۱۶ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۳۴ ۱ نظر