دیروز که رفیق همسرم ناگهانی و بدون مشکل قبلی جلوی چشمش سکته کرد و مرد، دیدم چقدر راحت میشه هر چیزی که هر روز براش تلاش میکنی رو بذاری و بری، دیروز که همسرم با گریه از سختی لحظه ی جون دادنش و برگشتن چشماش گفت دیدم که دست ما نیست، به زور هم که شده می برنمون، دیروز که از خوش و بش و شوخی دو ساعت قبل از سکته ش گفت، دیدم که مرگ بی خبر میرسه. دیروز وقتی میخندید، نمی دونست فردا این لحظه یه عده قراره جنازه ش رو تشییع کنن.
+ ممنون میشم شادی روحش فاتحه ای بفرستید.
۲۴ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۱۷
۲ نظر