جنبش ِواژه ی زیستـــ


امید وصل تو جانم به رقص می آرد
چو بادِ صبح
که در گردش آورد ریحان..🌿.

آخرین مطالب
  • ۱۶ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۳۴ سلام

من می خواهم «تو» بشوم!

دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۲۹ ق.ظ




آقا !

تو که خوب می دانی.

شاید اهلِ شعار باشم

اما اهلِ دروغ نیستم .

من می خواهم «تو» بشوم 

راست می گویم .


من اگر «تو» نشوم ، هدر می روم 

و اگر « تو» بشوم 

به آن چه برایش آفریده شده ام می رسم 

«تو» شدن مگر هدف آفرینش نیست؟


***


به دنیا آمدم.

آمدم؟

آمدم؟

نه! به دنیا آورد مرا

تا برسم به تو 

به تو

به تو...



و چقدر غیر تو

دربرابرم سبز شدند

که من به تو نرسم

به تو نرسم

به تو نرسم ...


***


من اهلِ ولایتِ تسلیمم .

بدون تسلیم 

زندگی ام نمی چرخد.

مرا که آفریدند 

یادم دادند

هر دو دست به روی سینه گذاشتن را

سر به زیر انداختن را

و از میان همهٔ واژه ها ، چشم گفتن را .


***


من اهل ولایت تسلیمم

و حالا آمده ام پیش تو .

این عقلم!

این احساسم!

اینها را بگیر

هر دو برای تو!






شاید از من بپرسی :

اگر تنها یک دعای مستجاب داشته باشی 

چه طلب می کنی از خدا؟

و من می گویم :

فدا شدن برایت

پیش چشمانت 

...


من می خواهم «تو» بشوم، راست می گویم 

 محسن عباسی ولدی

۹۶/۱۱/۱۶
فاطمه سین

نظرات  (۳)

بسیار زیبا.
پاسخ:
🌷
بسیار عالی بود
واقعا آرزوی منم همینه
فداشدن برایت ...
سلام مومن. جزاکم الله خیرا

عرض کنم که یاد این داستان افتادم که میگه طرف رفت دم خونه معشوق...در زد...
گفت "کیه؟"
گفتم "من!"
در باز نشد..

بار دوم همین داستان تکرار شد...

بار سوم، تا گفت: "کیه؟"
گفت: "توئی"
منی وجود نداره...



عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی
پاسخ:
سلام 
خیلی زیبا بود 🌷

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">