چقد اون روزا برام دورن و باور نکردنی
سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۰ ب.ظ
ابتدایی که بودم هر روز از مدرسه که بر می گشتم و مسجد محلمون می رسیدم حتما باید دستمو می کشیدم روی درشو می بوسیدمش .انگار برام یه تکلیف شده بودم . اونقدی که فکر می کردم اگه یه روز بی توجه از جلوی مسجد رد بشم خدا ازم دلگیر میشه .
۹۴/۰۴/۱۶