بگو
چیکار کنم
با این شکسته بالی ...
مومن کتوم است و این کتمان
فقط مربوط به اسرار مگو نیست
که کتمان درد و رنج هم هست.
تو چه حقی داری
که آن چه را دوست به تو داده ،
نه با دوست،
که با دشمن او در میان بگذاری!
آن قدر کم تحمل هستیم که در دلمان را باز گذاشته ایم
و هر کس در آن خانه گرفته،
هر کس از آن خبر دارد...
عین.صاد
+درد دل پوشیده مانی تا جگر پر خون شود/به که با دشمن نمایی حال زار خویش را
تو که می خواهی در خط انقلاب بمانی
و تا رسیدن به قله ی پیروزی بروی
و از چشمه سار توحید بنوشی
باید که دوباره انقلاب کنی
انقلاب از «خودِ دیروز» به «خویشِ فردا»
و از «فجور» به سوی«تقوا»
و از مرداب به سوی دریا و از زمین تا سما
و از خود تا خدا.
معلم جهادگر ، شهید مهدی رجب بیگی
جان خواستم که خدمت جانان کنم ولی
وقتی نشد برای تو
اصلا بیا بگیر
...